۱۳۸۹ اردیبهشت ۹, پنجشنبه

آرزوی من داشتن یک بچه بی سر پرست بود!

خیلی عجیب و غریب هستیم.شاید هم نه..خیلی ساده هستیم.شاید هم نه خیلی معمولی هستیم؟
 شاید کمتر پیش بیاد که بچه دوست و عاشق نوزاد باشیم ولی نخواهیم (نه که نتوانیم )نخواهیم داشته باشیم؟!
از وقتی ۱۵ ساله بودم هی دعا می کردم خدایا می شه من بچه دار نشم؟بعد یک بچه از پرورشگاه بیارم؟
بی خبر از قوانین خنده دار نظام ولایی!!!
کم کم عاقل شدم و دعا رو پس گرفتم ولی خودم و دیگران رو از زایش منع می کردم.
همین ادم تو خیابون و رستوران و تاکسی و اتوبوس دوستهای کوچولویی پیدا می کرد که موقع خداحافظی بچه گریان و نالان و با دماغ اویزان براش هلاک بود و گاهی پیش اومد که چند قدم برای اروم شدنش و به خواسته مادرها باهاشون راه می افتادم.
عاشق خواهرزاده ها و برادرزاده ها هستم.وقتی ۱۲ سالم بود خاله شدم دوستام تو مدرسه می پرسیدن وای حالا دیگه مامانت اینها تو رو کمتر دوست دارن؟
.. نمی دونم من رو کمتر دوست داشتن یا نه ولی من عاشق اون فسقلی بودم و به این چیزا فکر نکردم و این حس مادرانه که به اونها دارم باعث می شه الان بچه های ۱۸ سال به پایین رو مثل بچه های خودم بدونم.
وقتی با احمد جان ازدواج کردم ۱۰۰٪ موافق بود که از پرورشگاه بچه بیاریم.
اون هم حرفهای خودم رو می زد:
-چه لزومی داره توی این دنیای وانفسا یکی رو بیاریم و بدبخت کنیم و فردا با چراهای زندگی درگیرش کنیم؟
اینهمه بچه یتیم و تنها رو پس کی بزرگ کنه؟
خیلی جدی بودیم.همه جا هم می گفتم که این کار رو می کنم.خیال کردیم با قوانین نظام ولایی درگیر نیستیم و خارجی ها راحت با داشتن شرایط مناسب !! بچه رو بهمون می دن.
همه جوره اماده بودم برای اوردن بچه بی سرپرست .. ولی عجیب نیست که با ۱ساعت گفتگو با دکتر۱۵و۱۶ سال جدیت از سرم پرید؟
خوب راستش علمی حرف زد.مهمترین بخشش این بود که باید و مجبورید از نظر قانون وقتی ۱۲ تا ۱۴ ساله است بهش بگید بچه شما نیست.اگر از نظر اون بچه بهترین پدرو مادر دنیا بوده باشید۲۰٪ احتمال داره که افسرده نشه و با موضوع کنار بیاد.
حتمن بقیه اش رو هم حدس می زنید دیگه!
قوانین رو هم پیگیری و نامه نگاری کردم به خنده داری و مسخره گی قوانین ایران نبود که مثلن باید ۱۰۰ تا کمیسیون پزشکی رفته باشید که بچه دار نمی شید ولی خوب آسون هم نیست.
 کشورهای زیادی هستن که تحت پوشش قوانین خاصی قرار گرفتن که دادگاه لاهه تعیین کرده.
از هند و المان و جمهوری چک بگیرید تا عراق و امریکا و افغانستان.
مثلن یکی از قوانین اینه که پدر بالای ۵۵ سال نباشه و از نظر مادی تامین اونطوری که اونها می خوان !! باشید.
از ۱۸ تا ۲۴ماه طول می کشه که صلاحیت شما تایید بشه و بچه ای که پسندیدی رو بهتون بدن.
تازه باید مبلغ ۳۰ هزار دلار هم خرج رفت و آمد و هزینه های دو سه ساله ای که می ری و میای بکنی.این دقیقن در قوانین اونها نوشته شده!
وقتی هم بچه رو تحویل دادند تا ۶ ماه قرضی هستش :)) فکر کن؟؟ بچه قرضی.
تازه اگر من نوزاد ۶ ماهه بپسندم چون زیر ۶ ماه نمی شه اصلن ! بعد از ۲۴ ماه که صلاحبت من تایید بشه اون بچه حرف زدن یاد گرفته حداقل ۳ساله است و زبانش با زبان من فرق داره.تصور کنید!خیلی خنده داره.
از اینها گذشته آداب زندگیشه.خوب بچه ای که در هند با آداب هندی بزرگ شده چطور من بیارمش در چک یا آلمان و با زبان فارسی باهاش زندگی کنم؟ یا مثلن بفرستمش به مدرسه چکی؟
از ۳ سالگی تا ۵ سالگی طول می شکه تا باهاش حسابی دوست و رفیق بشی.یعد توی ۱۲ سالگی دوباره بهش بگی که بچه من نیستی :( خیلی غم انگیزه نه؟ همه زندگی آدم می شه غصه خوردن و فیلم هندی!
این بحث رو ادامه نمی دم چون سردرد می گیرید و پیچیده است اصل قضیه اینه که من یک عمر تو ذهنم مادر یک دختر کوچولو بودم که آوردم بزرگ کنم و به هیچ وجه امادگی پسر ندارم.
اگر بچه خودم پسر شد چی؟ وای پسر بزرگ کردن خیلی سخته.



۶ نظر:

  1. پس تو هم که به مرض من گرفتاری که...
    می گن ترشیجات خوبه بخوری دختر می زایی.
    از مامانم اینا می پرسم چیکار کردن ما ۷دخترون شدیم بهت گزارش می دم.

    پاسخحذف
  2. ای خواهر باز خوبه نمیگی بچه نمی خوای.این زن ما رو یه کم نصیحت کن.هرچی می گم فردا پیر می شیم و خوبه دلمون به یکی خوش باشه یا حتا یکی برامون ناز کنه و اخم کنه گوشش بدهکار نیست.

    پاسخحذف
  3. نه بابا این شیرین خانم چی میگه؟ترشیجات نخوری ها؟ تنها چیزی که خوبه سرکه است.اجیل هم بخوری خوبه.میوه های ترش نخور.همه این کار ها رو هم قبل از بارداری انجام بده هم ۱ماه اول بارداری. جنسیت تو ماه اول تعیین می شه.ترشیها و میوه های ترش خون رو قلیایی می کنه در حالیکه خونت باید اسیدی باشه.
    روم به دیوار نامحرم نبینه معاشقه قبل از سکس هم قلیایی میکنه پس اگر دختر می خواهی یک راست برو سر اصل مطلب و عاشق معشوقی رو بذارید کنار.

    پاسخحذف
  4. بیچاره ما پسرا. هیچ کی ما رو دووست نداره. هیچکی ما رو نمی خواد. مگه چیکار کردیم مگه؟؟ ما هیچ انتظاری از کسی نداریم. فقط 7-8 تا نوکر و کلفت در طفولیت و 4-3 تا همدم مهربان در بزرگسالی. حالا گیرم 300-400 تا چیزم شکستیم و 10-20 بار ما رو از تو کلانتری و زندون درآوردید، مگه چی می شه؟ جنبه ندارید بابای دخترای همسایه 30-40 بار بهتون تذکر بدن راجع به یه چیزایی؟؟ نوبرشو آوردید؟؟ اصلا تقصیر ماست که به دنیا می آیم. اصلا ما همه مون می ریم ترشی فروش می شیم تا انقدر پسرا تو این دنیا دل نازکشون نشکنه. گریییییییییییییییییییییییییییییه زاررررررررررررررررری دااااااااااااد فریاااااد




    alestefta.blogspot.com

    پاسخحذف
  5. بچه بدنیا آوردن شاید آنقدر سخت نباشه که بزرگ کردن آن ..پسر و دختر هم فرقی ندارند.طبیعت کار خودش را خوب بلده.و از اولین لحظه ای که مادر بچه ش را می بینه تنها چیزی که براش مهم نیست.جنسیت بچه ست بخصوص اگر بچه ی اول باشه.

    پاسخحذف
  6. (بعد از ۲۴ ماه که صلاحبت من تایید بشه اون بچه حرف زدن یاد گرفته حداقل ۳ساله است و زبانش با زبان من فرق داره.تصور کنید!خیلی خنده داره.از اینها گذشته آداب زندگیشه.خوب بچه ای که در هند با آداب هندی بزرگ شده چطور من بیارمش در چک یا آلمان و با زبان فارسی باهاش زندگی کنم؟ یا مثلن بفرستمش به مدرسه چکی؟)....این دقیقا همون چیزیه که برای من مورد سواله.شما گفتین هیچ اجباری برای انتخاب بچه ها از سایر کشورا نیست خب چرا بچه ای رو از یه کشور دیگه انتخاب کنیم که زبان و فرهنگ دیگه ای داره؟ ضمن اینکه تا جایی که من تحقیق کردم اگه بچه ای رو از یه کشور دیچه انتخاب کنین مدت طولانی باید تو نوبت بمونین تا یه بچه به دستتون برسه و شاید تا 6 سال هم طول بکشه! متاسفانه منابع اینترنتی خیلی گنگ و متفاوته من هر چی بیشتر تحقیق میکنم بیشتر گیج میشم

    پاسخحذف